۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

کوروش کبیر





روز 29 اکتبر (هفتم آبان) را ـ که سالگشت روز ورود کورش بزرگ به بابل در 2500 و اندی سال پيش و صدور منشور حقوق بشر او است ـ به عنوان روز جهانی کورش بزرگ بوده، و مردمان جهان و به خصوص ايرانيان را برای نجات آرامگاه و خانه ی او ـ که می رفت تا به دست حکومت اسلامی ويران شود ـ فرا میخوانیم، هرگز گمان نمی رفت که اين روز به چنين سرعتی در ميان ايرانيان رسميت پيدا کند.

فرمانی از 25 قرن پيش
 

فرمانی که 25 قرن قبل گفته شدو حتی امروز می تواند الهام بخش همه کسانی باشد که به انسان، و حقوق بشر باور دارند:
25 قرن قبل، در زمانه ای که توحش بر زندگی انسان ها چيرگی داشت، بيانيه ای انسان مدارانه و متمدنانه بر کتيبه ای خطاب به مردم «چهار گوشه جهان» نوشته شد که به مسایلی مهم در ارتباط با حقوق انسان می پرداخت؛ مسایلی که نه تنها در آن زمانه که قرن های قرن پس از آن و حتی امروزه نيز می تواند الهام بخش همه کسانی باشد که به انسان، و حقوق او باور دارند. اين بيانیه که به نام «منشور کوروش بزرگ» شناخته می شود، بر الغاي تبعيضات نژادي و ملي، آزادي انتخاب محل سکونت، الغاي برده داري، آزادي دين و مذهب و تلاش براي صلح پايدار ميان ملت ها تاکید کرده است. اين منشور، که از سوي مردمان ايران زمين و از زبان رهبر سياسی خود کورش بزرگ، پايه گذار اولين امپراتوری جهان به بشريت هديه شده، در سال 1971 از سوي سازمان ملل متحد به عنوان اولين اعلاميه حقوق بشر جهان شناخته شد و، بدينسان، این افتخار به نام ايران، به عنوان مهد نخستين اعلاميه ی حقوق بشر، در تاريخ جهانی ثبت شد.


منشور کورش هخامنشی
 

گزیده رضا مرادی غیاث آبادی
 

منم كـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَكَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر كمبوجیه، شاه بزرگ …

نوه كورش، شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ …

آنگاه كه بدون جنگ و پیكار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم.

مردوك خدای بزرگ دل‌های پاك مردم بابـل را متوجه من كرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.



 وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تكان داد … من برای صلح كوشیدم. من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم كه هیچكس اهالی شهر را از هستی ساقط نكند.

مَـردوك خدای بزرگ از كردار من خشنود شد … او بركت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …  من همه شهرهایی را كه ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی كه بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم.

همه مردمانی كه پراكنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد كردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیكره خدایان سومر و اَكَـد را كه نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوك خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود كه دل‌ها شاد گردد.

بشود، خدایانی كه آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود كه سخنان پر بركت و نیكخواهانه برایم بیابند. بشود كه آنان به خدای من مَردوك بگویند: ‘‘ به كورش شاه، پادشاهی كه ترا گرامی می‌دارد و پسرش كمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’ من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا كردم.

اندر احوالات حلاج

... حلاج در تفسیر آنچه در سوره بقره راجع به ابلیس و سجده آدم آمده است می گوید:وقتی به ابلیس گفتند آدم را سجده کن خطاب کرد که آیا غیر از تویی شرف سجود را از سر من باز ستانده است تا که او را سجود کنم؟ اگر تویی که مرا بدان فرمان دادی هم تویی که از آنم بازداشتی. حق گفت ترا به عذاب ابد گرفتار سازم. گفت نه آیا در آن عذاب که مرا بدان گرفتار می سازی بر من می نگری؟ گفت چرا. گفت پس آن نگریستن تو مرا از نگریستن به عذاب باز می دارد هرچه خواهی با من کن. گفت ترا رانده درگاه خویش کنم. ابلیس گفت نه آیا آنکس که ستایشگر تست جز تو نیست؟ پس هر چه میخواهی با من بکن...

پس از این ماجرا حلاج را مسلمانان چه اهل سنت و چه امامیون تکفیر کرده و به صلیب کشیدند ، و گویند مردمی را دسته دسته آورده و بسوی وی سنگ پرتاب کردند ، حلاج هم به این عمل مردم بی تفاوت میخندید ، در میان جمعیت فردی به نام شبلی بود که از دانایان شهر بود ، اما از دشمنان حلاج، او نیز سنگی برداشت و بسوی حلاج انداخت ، ناگاه حلاج غمگین گشت، ازو پرسیدند ، چه شد تو که خندان بودی ، گفت ازین غمگینم که او (شبلی) حقیقت را میداند ! ، و سنگ پرتاب میکند.

...در باقی عمر خاطره این صحنه از یاد شبلی نرفت. می گویند همان روز بر سرنوشت حلاج گریه کرد و همان شب هم حلاج را به خواب دید. بعلاوه در عین آنکه دعوی حلاج را در مساله عین الجمع انکار کرد خود او در آن شوریدگی های خویش همان سخنان را در شطحیات خود به زبان می آورد. می گویند یکبار هم گفت که من و حلاج یک اعتقاد داشتیم فقط جنون من مایه نجاتم شد و عقل حلاج او را به هلاک افکند.

واین ماجرای امروز ماست

امثال حلاج ها که عده شان امروزه قلیل است (امثال منتظری ، کروبی ، موسوی ، خاتمی ، صانعی)

اما امثال شبلی ها پر شمارند ، که آگاهانه اما از سر مزدوری رژیم برای حکومت جنایتکار نسخه پیچیده و مجیز گویند (امثال جنتی ، احمد خاتمی ، برادران لاریجانی ، یزدی ، نوری همدانی ، ..... و پرشمار آخوند مفت خور ....و آخوند غیر ملبس)

فقط امید باشد که آنها هم مانند شبلی توبه کرده و به راه راست هدایت شوند.

 حلاج

حرف حق گفتن و بر دار شدن پیشه ی ماست
 

این شرابی ست كه بی واهمه در شیشه ی ماست
 

تا كه پروانه ی آن شمع شب افروز شدیم
 

ساختن چاره ی ما، سوختن اندیشه ی ماست
 

دل ما با دل او الفت دیرین دارد
 

آن كه با سنگ بسازد به جهان شیشه ی ماست
 

ساعتی نیست كه فارغ ز خیالت باشیم
 

روی و موی تو شب و روز در اندیشه ی ماست
 

مكن اندیشه ز دل سنگی اغیار ای دل
 

كانچه بر سنگ اثر بخش بود تیشه ی ماست
 

شعله در بیشه ی ما راه نیابد هرگز
 

چون نی ما قلم و ملك سخن بیشه ی ماست
 

گر چه در ذایقه تلخیم ولی داروییم
 

درد را چاره شدن خاصیت ریشه ی ماست
 

ریشه ی خصم بد اندیش ز بن كنده شود
 

تا فغان اره ما، آه و نوا تیشه ی ماست
 

رنجی این جان و سر ما و حقیقت گویی
 

حرف حق گفتن و بر دار شدن پیشه ی ماست  
 





سایت و وبلاگ های روز :
 

لاریجانی در مصاحبه با یورونیوز :
 

موضوعات مرتبط با حقوق بشر ارزشمند هستند و بايد جهان را نگران كنند و ما از آن استقبال مي‌كنيم. كشورها با جديت بايد با اين موضوع برخورد كنند. رخدادهايي كه در "ابوغريب " و "گوآنتانامو " رخ داده است، چيزهايي نيست كه كسي بتواند از آنها چشم‌پوشي كند. هر كشوري كه در آن نقض حقوق بشر صورت گرفته است بايد مورد بازجويي قرار گيرد اما لطفاً، اين درخواست من از شما اصحاب رسانه است كه "حقوق بشر نبايد براي ايجاد فشارهاي سياسي و وارد آوردن فشار به ديگر كشورها استفاده و استثمار شود ".

لاريجاني درباره قانوني بودن اقدامات حماس و "حزب‌الله " گفت: البته، اين دو گروه (حماس و حزب‌الله) با ديگر گروه‌ها متفاوت هستند. اين در واقع فعاليت و اقدام رسانه‌هاي غربي است. آنها در صدد هستند تا حزب الله و حماس را با تروريسم درهم آميزند. اين يك دروغ بزرگ است!!

نه که در همین جریانات اخیر کم حقوق بشر در ایران نوازش شد و یا کم از مزدوران  حماس و حزب اله فلسطینی و لبنانی  برای سرکوب مردم ایران استفاده نشد.
در پی سخنان کلهر مشاور ا.ن. (احمتی نجاد)
این مهدی کلهر مشاور محمودک احمدی نژاد همچون شتر مست کلافه ست از گریختن و پناه بردن دخترش به دولتهای دیگر . او که نمی داند چه توضیحی بدهد به مشتی جوان فریب خورده - که در لباس بسیج همچون گرگ و گراز ها به جان مردم بی سلاح افتاده اند - تا بتواند قانع شان کند که ایران اسلام زده ، همان بهشت برین روی زمین است ، به پرت و پلا گویی افتاده و می گوید که  غربی‌ها فرزندانشان را مانند حیوانات تربیت می‌کنند، تا یک  سنی مواظبش هستند، بعد رهایش می‌کنند و سپس می افزاید که دلبستگی‌های قوی خانوادگی ما سبب می شود که دشمن از این نقاط برای ضربه زدن استفاده ‌کنند.
اکنون یکی نیست به این مردک مزور بگوید مردک ناحسابی ! آیا تا کنون شنیده ای که فرزند یکی از مسوولان کشورهایی که تو می گویی فرزندان شان را مانند حیوان تربیت می کنند ، بیاید و به کشور اسلام زده ایران پناهنده شود ؟  آخر این چگونه دلبستگی است که فرزندان کسانی مانند تو جانشان را بر می دارند و از این کشور می گریزند ؟ ولی فرزندان آن ها نه .


این چه دامن پرمهری است که موجب گریختن فرزندان می شود ؟ شما ها که نتوانسته اید فرزندان خودتان را به گونه ای پرورش دهید که گوش به فرمان خواسته های پلید شما باشند و در این ویرانسرا بمانند ، چگونه می خواهید نظر مردم دیگر کشورها را به سوی این بهشت دوزخی تان جلب کنید که بیایند و زیر کفن اسلام سرمایه گذاری و زندگی و کار کنند ؟  
تازه فرزند امثال تو از رفاه مالی فراوان برخوردارند و می توانند در طول سال بارها به خارج از کشور سفر کنند و هوایی بخورند ، ببین چه ها می رود بر سر جوانان برومند و با استعداد ایرانی که سفره شان هم از نان خالی است .  آخر تا به کی می خواهید حماقت تان را بر فراز مناره ها فریاد کنید ؟ همه مردم جهان فهمیده اند که چه زنجیر گسسته هایی بر سر ملت در بند ایران حکومت می کند .  بیایید و یک بار هم شده به سخن فرزندان تان گوش بسپارید که شما را به راه مردم فرا می خوانند ؛ پیش از آن که همین فرزندان سیاهپوش پایان زندگی تان بشوند
سه تفنگدار عراقی تبار !!
 


محمد جواد لاریجانی (رئيس كميته حقوق بشر قوه قضائيه!!) :  با توجه به اين نكته بنده قبلا مطرح كرده بودم كه اگر منافع نظام بطلبد، در قعر جهنم نيز حاضريم با شيطان مذاكره كنيم!! كه اين نكته مورد توجه نشرياتي مانند كيهان قرار گرفته بود و حتي كاريكاتور من در حال مذاكره با شيطان در ميان شعله‌هاي آتش را نيز منتشر كردند اما بايد بگويم كه ما از مذاكره ابايي نداريم ولي بحث اين است كه هر كاري چه منفعتي براي نظام دارد.
قسمتی از سخنان آن تحفه بود در فارس نیوز  :

نزديك به چهار سال پيش، علي لاريجاني طي يك سخنراني در دانشگاه شريف و براي دفاع از عملكرد اعراب در حمله به ايران اظهار داشت: «متاسفانه امروزه دروغ های بسيار زيادی در مورد ايرانيان قبل از اسلام، ميزان فرهنگ و تمدن آن ها و هم چنين آتش سوزی کتابخانه ها در زمان حمله مسلمانان گفته می شود».
آقاي لاريجاني براي تبرئه اعراب از اتهام كتاب سوزي ناچار شدند اساسا وجود هرگونه تمدني در ايران پيش از اسلام را منكر شوند و تاكيد كنند: «ايرانيان قبل از اسلام مردمانی بی سواد، بی فرهنگ و در کل وحشی بودند كه درعين حال خود نيز علاقه داشتند که بی سواد باقی بمانند!

احمدی نژاد و مشاوری با تابعيت اصلی ترین دشمن رژیم

روزنامه مردم سالاری: حميد مولانا مشاور محمود احمدي نژاد تابعيت دوگانه ايراني - آمريکايي دارد. او سال هاست که با روزنامه کيهان همکاري منظم و گسترده اي دارد. وي همچنين در دانشگاه هاي آمريکا تدريس مي کند. خانواده او نيز ساکن آمريکا هستند. کساني که قصد دارند تابعيت آمريکا را اخذ کنند بايد چنين قسمي را ياد کنند:

"بدينوسيله سوگند مي خورم کلا و تمامي وفاداري خود به هر پادشاه يا دولتمرد و دولت و حکومت و مملکتي که تاکنون شهروند آن بوده ام را طرد کرده و در برابر کليه دشمنان داخلي و خارجي به دفاع و حمايت از قانون اساسي و قوانين ايالات متحده آمريکا پرداخته و به آن ايمان و وفاداري واقعي بورزم و هنگامي که قانونا لازم باشد براي دفاع از ايالات متحده تفنگ بدست خواهم گرفت."

حال چنين کسي که خود و تمامي اعضاي خانواده اش اين چنين براي دفاع از آمريکا سوگند خورده اند در مقام مشاوره بالاترين مقام کشور قرار گرفته است. سوال اين است که چگونه رئيس دولت به خود اجازه داده است که فردي را که براي وفاداري به کشوري که اصلي ترين دشمن جمهوری اسلامی محسوب مي شود قسم ياد کرده، به مشاوره خود انتخاب کند؟

درس آخوند شناسی :

از آنجا که امروزه به منظورارتقاءدانش عمومی سمینارها و کنفرانسهای متعدد در مورد موضوعات مختلف برپا میگردد ؛ اینجانب فضولباشی نیز بر آن شدم که

 مبحثی را تحت عنوان آخوندشناسی باز نمایم تا باشد به یاری اساتید و دست اندر کاران این رشته مهم که در رابطه مستقیم با زندگی ما مردمان این مملکت وحتی تمامی مردمان این دنیا است ، اطلاع بیشتری کسب کرده و راههای مبارزه با این بلای خانمانسوز که از ایدز و زلزله و هربلای آسمانی دیگر خطرناکتر است را پیدا نماییم.

آخوند چیست ؟

آخوند موجودی است که در محیط های آلوده به فساد و ناآگاهی رشد مینماید و شکل ظاهری آن شباهتی نزدیک به انسان دارد .ولی روی کله شان مقدار زیادی پارچه سفید یا سیاه قرار گرفته؛ آنها هم مانند انسانها روی دو پا راه میروند .اما صورتشان با انسانها فرق دارد بدین ترتیب که صورت آنها پوشیده ازموهای زبر و دراز است! همچنین طرز پوشش آنها هم با آدمها کاملا متفاوت است ! چنانکه دارای جیبی بسیار بزرگ هستند که گنجایش مقادیر بسیار بسیار زیاد پول وثروت را دارد ! همچنین طرز صحبت کردن آنها نیز با آدمها فرق فراوان دارد ، آنها با زبانی صحبت مینمایند که گویا متعلق به دوران ماقبل تاریخ است . دارای اشتهایی سیری ناپذیری هستند .چنانکه هرگز و به هیچ وسیله ای سیر نمی شوند! و از دیدن خون به وجد می آیند ! تفاوت دیگری که با انسانها دارند این است که : انسان برای انجام کاری از دست و مغز استفاده مینماید ولی آخوند برای این کار تنها از دهانش بهره میجوید !

از گریه وناراحتی دیگران به غایت لذت میبرد ، و برعکس شادی و خوشبختی انسان آنها را ناراحت مینماید !

آخوند به هرآنچه مثل خودش نیست حمله مینماید .و در صدد نابودی آن برمی آید ! ومیخواهد همیشه هم خود را حق به جانب نشان دهد !

انواع آخوند :

آخوندها انواع مختلف دارند که همگی در صدد کسب قدرت هستند ! و چون به آن دست یابند به خطرناکترین موجود کره زمین تبدیل میشوند . نمونه بارز آن آخوندهای ایران میباشند .

امام :نوعی از آخوند است که خود را از تمامی کاینات برترمیپندارد تقریبا همطراز خدا ! ونیز بری ازهر گونه خطا میداند .

آیت الله : آخوندی است که حسرت امامت دارد ! و یک پنجم دارایی مردم را تصاحب مینماید !

حجت السلام : آخوندی است که دلالت بر حقانیت اسلام مینماید !

مرجع تقلید : نوعی از آخوند است که با میمونها سر و کار دارد !

آخوندک : نوعی از آخوند است که دوران دگردیسی آن هنوز کامل نشده است !


آخوندک، نیز ، نوعی حشره  است که بعد از انقلاب اسلامی در ایران ، این لغت را سانسور نموده و نام لاتینی (انگلیسی) آنرا که مانتیس (mantis) می باشد را در ایران استفاده نمودند این واژه تنها واژه است که میتوان به دوشکل سبز (مثبت) و قرمز(منفی) آنرا نوشت سبز آن نام حشره است و قرمز آن نام آخوند خودمان است.
اینهم عکسی از حوزه علمیه :

http://i42.tinypic.com/2hyzdhc.jpg

و اینهم تصویری از آخوند های دوران ژوراسیک 
 http://www.fouman.com/history/img/Old_Persian_Mullahs_Muslim_Priests.jpg

اندر احوالات پرفسور! مولانا! ماشین مغز شویی نظام یا مشاور ا.ن.(احمدی نژاد)

ايشان آزادي مطبوعات و رسانه‌ها را يكي از نكوهنده‌ترين موضوعات در تاريخ مطبوعاتي ايران مي‌دانند و به انواع گوناگون آن را محكوم كرده‌اند.

مولانا : «در ايران آزادي مطبوعات جوابي عام به همه مسائل بوده است، بدون اين‌كه سوال شود، درد چيست؟ تاريخ مطبوعات ايران تاريخ جواب بوده است، نه تاريخ سوال»

 كلاً ايشان معتقد هستند كه آزادي مطبوعات و رسانه‌ها تنها شعار غربي‌ها است و تمامي مشكلات رسانه‌اي ايران نيز در اثر همين آزادي مطبوعات و رسانه‌ها است!!!!! !!!!! !!!!! !!!
مولانا :«همين الآن اين آزادي مطبوعاتي كه در ايران هست و به همه حق مي‌دهند كه هر كاري كه دلشان مي‌خواهند انجام بدهند و هر نوشته اي را بنويسند، در امريكا وجود ندارد.»

هرچه فكر مي شود كه به غير از روزنامه كيهان، ديگر كدام روزنامه‌اي داراي آزادي بيان است حداقل بر

  منتقد ارتباطات پوشيده است و مشخص نيست كه ايشان كدام آزادي بيان و رسانه‌ها را در ايران ديده اند كه به آن نيز [بر خلاف تمامي صاحب نظر ارتباطي ايراني] ايراد وارد كرده‌اند. مغالطه اين شخص به نحوي است كه نبود آزادي بيان و مطبوعات در جمهوري اسلامي را كلاً ناديده مي‌گيرند و مدعي اين هستند كه چون ديگر صاحبان مطبوعات كارشان تمام شده است لذا روزنامه‌هاي خود را بسته و تعطيل كرده اند.

مولانا : «اين روزنامه‌هاي زنجيره‌اي – روزنامه‌هاي اصلاحات – كه سالها پيش در آمدند روزنامه‌هاي فصلي بودند، روزنامه هاي حزبي بودند كه براي اهداف بخصوص منتشر مي‌شدند كارشان را كه انجام دادند از بين رفتند»

ايشان براي اينكه جلوي اين بلبشوي آزادي مطبوعات در ايران[!!!] را بگيرند وضعيت كنوني را كه همگان مي‌توانند صاحب مطبوعه اي باشند[!!!] را زير سوال برده‌اند.

مولانا : «ما نمي‌توانيم اينطور فكر كنيم كه چون آنها [غربي‌ها] به اين صورت عمل كرده‌اند ما هم بايد همان گونه عمل كنيم همين مصيبت سرمان مي‌آيد؛ [!!!!! !!!!! !!!!! !!!] الگوي مالكيت مطبوعات ما اسلامي نيست، مالكيت مطبوعات ما ليبراليستي است. ما اجازه مي‌دهيم كه هركس كه پول و سرمايه داشت بتواند يك امتياز از وزارت ارشاد بگيرد.»

کلاً من فکر کنم ایشان عقده خود مولانا بینی دارند و در ایران برای سخنرانی جایگاهی بالاتر از دانشگاه امام صادق ندارند!

و نسخه شبیه سازی شده نوام چامسکی منتقد غربی هستند!
 

ارتباط آقای دکتر مولانا با ایران به سالهای 1365 باز می گردد. از همان دوران ایشان همکاری نزدیکی را با نهادهایی چون دانشگاه امام صادق (ع) ، وزارت خارجه ، مجمع اهل بیت ، روزنامه کیهان (هم اکنون نیز ارتباط نزدیکی با طیف کیهان دارند)، خبرگزاری جمهوری اسلامی ، وزارت ارشاد ،مرکز پژوهشهای مجلس  و از همه بیشتر صدا و سیما برقرار کردند. ارتباطات شخصی دکتر مولانا نیز به خصوص با گروههای سیاسی و رسانه ای منتسب به جناح راست و اصولگرا بسیار وسیعتر  و عمیقتر از آن است که قابل ذکر باشد.فکر بازگشت به ایران - علیرغم مخالفتهای پیش از آن - از سال83 و پس از بازنشستگی مطرح شد و با حمایت رئیس جمهور ، رئیس مجلس ، وزیر ارشاد و سازمان صدا و سیما و البته پی گیریهای مستمر ایشان  بنیاد فرهنگی مولانا به ثبت رسید ، منزل مسکونی و مکان مناسب برای بنیاد هم فراهم شد . حقوق ثابت و پروژه های پژوهشی دستمایه اولیه اقامت در ایران را فراهم و حکم مشاورت رئیس جمهور آن را مستحکم کرد.

هم اکنون دکتر مولانا را می توان یک سخنران و مشاور حرفه ای بین المللی  تلقی کرد!.در داخل کشور نیز انتشار مجموعه های مختلفی از کیهان نوشته ها ی ایشان  با استقبال مصرف کنندگان انبوهی چون بسیج دانش آموزی و دانشجویی مواجه شده و تیراژهای قابل توجهی را به ارمغان آورده است. اثر جدیدی از دکتر مولانا در باره سیاست خارجی ایران در راه است که حاصل اقامت چند ساله او در دفتر مطالعات بین المللی وزارت خارجه است. محورهای اصلی انتقاد دانشگاهیان به دکتر مولانا به شرح زیر است:

1- خود محور بینی

2- منفی بافی

3- سخنران نه متفکر

4- گوینده توصیه های بزرگ و توخالی

همه اینها ما را به این نکته رهنمون میکند که بی جهت نیست ایشان مشاور احمدی نژاد میباشند.

بالاخره کسی که 334 میلیون تومان بودجه سال هشتاد و هشت وی است، بیش از این نمی تواند باشد.

و باز یاد آور شویم این باند کثیف که در آن امثال مهدی کلهر ، خسرو معتضد ، پرفسور! مولانا ، ...حضور دارند ، امثال همان شبلی های داستان حلاج هستند که می دانند ، اما با رفتار کثیف خود از حکومت جائر حمایت می کنند.


اقتدار گرایان بعد از مردم سالار خواندن خود ،

سایت محسن سازگارا : http://www.sazegara.net/persian

و وبلاگ احمد قابل :  

http://aghabel.persianblog.ir

ایران از نگاه یک سایت آمریکایی  :



رسانه جدید سبز: اگر از مترو یا اتوبوس واحد زیاد استفاده می کنید ، نام گوشی ، بلوتوث موبایل خود را به نام های سبز تغییر دهید و فقط مواظب باشید افراد ناشناس را به دستگاه خود اضافه نکنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دنبال کننده ها